زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

♥♥شاه پریون♥♥

تابستون99

سلام به دختر نازنیم امروز که دارم برات مینویسم تقریبا دوماه تا تولدته وباز هم مامانی مثل همیشه در تدارکات تولدته اما امسال بخاطر کرونا معلوم نیست که بتونیم جشن تولد بگیریم ولی من پارچه خریدم و دادم به عمه که برات لباس بدوزه هم برای شماهم برای علی جون یادمه همیشه میگفتی مامان میشه منم با بچه بعدیمون لباس ست بپوشم و الان تا میتونم این کار رو انجام میدم تا تو هم به خواسته ات برسی مثل لباس عید که براهردوتون ست دوختم برای تولدت هم اینکار رو میکنم خلاصه که الان لحظه شماری برای تولدت میکنم اما بگم از این روزها که بخاطر کرونا مجبوریم تو خونه بمونیم و نمیتونیم جایی بریم و این خیلی بده و همه ناراحتن اما چاره ای نداریم و مجبوریم با شرایط کنار بیایم خدار...
27 تير 1399

گزارش روزهای بزرگ شدن فرشته ی نازم از بهمن تا تیر

سلام دختر نازنینم خیلی وقته نیومدم و بنویسم چون دیگه الان یه نفر دیگه به خانوادمون اضافه شده🤱 و خلاصه مامانی وقت کم میاره بله پسر کوچولومون بدنیا اومد علی آقای گل و نازنین وشما که شدی خواهر بزرگتر ‍♀ و خیلی خوشحالی اما یه حسادتایی هم داری که البته طبیعیه🤦‍♀ بین خودمون بمونه من هنوزم گاهی اوقات به خاله الهه و دایی محمد حسودیم میشه🤨 پس اینو مینویسم که برات بمونه یادت باشه که مامانی رو یه جاهایی اذیت کردی اما من و بابایی تمام حواسمون هست که تو کمتر این حس رو داشته باشی خلاصه که 24 آذر پسر کوچولومون بدنیا اومد و اون شب رو با بابایی خونه مامان جون اشرف گذروندین و من و مامان جون فاطمه تو بیمارستان صبح روز بعد همراه بابایی اومدی بیمارستان و خوشحا...
2 تير 1399
1